داود طلوعی مطلق
سخنان طوفانی محسن رضایی در جمع مردم خونگرم وشهیدپرورشهرستان بهمئی
یر مجمع تشخیص مصلحت نظام عصر یکشنبه به دعوت شورای تبلیغات اسلامی دهه فجر، در مراسم گرامیداشت دهه فجر در جمع مردم ولایتمدار بهمئی در استان کهگیلویه و بویراحمد، به سخنرانی پرداخت و گفت: لازم است از مردم عذرخواهی کنیم که بعضی از شهروندان این کشور ِ ثروتمند، با خجالت به نانوایی بروند و نان قرضی تهیه کنند!
کد خبر : 4445
تاریخ انتشار : یکشنبه 12 بهمن 1399 - 20:38
به گزارش پایگاه خبری عصرآشنا ، به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دکتر محسن رضایی ،بعدازظهر امروز یکشنبه ۱۲ بهمن ماه دکتر محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام میهمان ویژه مردم شهرستان بهمئی بود.
در ابتدای این برنامه، حجت الاسلام والمسلمین افروغی امام جمعه شهرستان بهمئی، حضور دکتر محسن رضایی را در سرزمین دلاور خیز وشهیدپرور بهمئی خیرمقدم گفت.
دکتر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، عصر روز یکشنبه ۱۲ بهمن ماه در مراسم گرامیداشت دهه فجر که در محل مصلای این شهرستان، با حضور مردم و رعایت شیوه نامه های بهداشتی برگزار شد، با تبریک فرارسیدن دهه فجر گفت: آغاز جشن های سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را به شما خواهران و برادران هم تبار و عزیز خودم تبریک و تهنیت عرض می کنم. من بین خودم و مردم بهمئی و استان کهگیلویه و بویراحمد فاصله ای احساس نمی کنم و حس می کنم که در خانه و زادگاه خودم هستم. ایل پر افتخار بهمئی، تاریخ پر افتخاری دارد و مردمان اینجا به سلحشوری، ایثار و شجاعت معروفند. شیرمردان و شیرزنانی که با همه وجود از ایران و اسلام دفاع کردند.
دکتر محسن رضایی گفت: ایل بهمئی هم در سال ۱۳۱۶ و هم در انقلاب اسلامی در ۱۳۵۷ و هم در دفاع مقدس، حماسه های درخشانی را به جا گذاشته است. من با بسیاری از این ۱۲۶ شهید و نیز رزمندگان و جانبازان شما هم رزم بوده ام. این جمعیت ایثارگر، سند پر افتخاری برای شماست. مردم این منطقه در همه صحنه های سیاسی انقلاب، وفاداری خود را با وجود مشکلات در معیشت و زندگی، اثبات کرده اند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با اشاره به سالروز ورود امام راحل به ایران اسلامی گفت: از خرداد سال ۴۲ تا بهمن ۱۳۵۷، امام عزیز ما در تبعید بودند. ایشان را اول به ترکیه تبعید کردند، بعد به عراق و بعد هم به پاریس انتقال دادند تا کسی دستش به امام نرسد ولی هواپیمای این فرشته نجات در چنین روزی روی قلوب ملت ایران نشست و ملت ایران امام را در آغوش گرفت.
رضایی افزود: بازگشت امام به ایران، جزییات خاصی دارد. حضرت امام این را برای اطرافیانشان نقل کرده اند. یکی دو روز مانده به سفر، امام به اطرافیانش گفت که آماده شوید که به ایران برویم. از امام سوال کردند که آقا چطور یکباره تصمیم گرفتید؟ امام فرموده بود: مگر شما ندیدید نماینده کارتر و نماینده دولت فرانسه دیروز آمدند؟ بعد ادامه می دهند: دیروز نماینده آمریکا آمده بود اینجا به من توصیه می کرد که شما ایران نروید. آنجا جان شما در خطر است! امام به آنها می گوید: من اگر پایم به ایران برسد، به مردم می گویم که شما آمریکایی ها چه کار کردید. من تا حالا در رابطه با آمریکا صحبت نکرده ام.
دکتر رضایی افزود: امام فرمود که او من را تهدید کرد و من هم او را تهدید کردم. نماینده فرانسه از موضع دیگری در آمد و گفت: آقا شما اینجا جایتان تنگ است و فضا کوچک است. ما یک جای خوب و ویلای بزرگتری را در پاریس فراهم کرده ایم. شما تشریف بیاورید آنجا. امام جواب داده بود: نه، من معلوم نیست که بخواهم زیاد اینجا بمانم. وقتی این دو نفر رفتند، امام اطرافیان را جمع کرد و گفت: وسایل خودتان را جمع کنید که به ایران برویم. من از صحبت های این دو نفر فهمیدم که اینها می خواهند در ایران کاری را انجام دهند و نگران حضور من در ایران هستند.
فرمانده سپاه در دوران دفاع مقدس گفت: امام در پاسخ به نگرانی اطرافیان، گفته بود: خطر برای من مهم نیست. خطر برای ایران اهمیت دارد. این ها می خواهند برای ایران خطری ایجاد کنند.
رضایی افزود: همراهان امام آماده شدند. به چند شرکت هواپیمایی گفتند. آنها گفتند که ما به ایران نمی رویم. شرکت ایرفرانس هم شروطی گذاشت ولی امام بر تصمیم خود پافشاری کرد و هواپیما به سمت ایران برخاست. در آسمان ایران، هواپیماهای جنگی خواستند مانع فرود شوند تا بلکه امام برگردد. امام گفت: بروید و در تهران بنشینید.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: امام در اوج قدرت شاه به ایران آمد. ارتش، ساواک، شهربانی، ژاندارمری و دربار و دولت بختیار، همگی در جای خود مستقر بودند. بختیار در خاطراتش گفته اگر آقای خمینی یک ماه دیرتر می آمد، ما کار را تمام کرده بودیم. نفهمیدیم از کجا نقشه ما را فهمید و برنامه های ما را به هم زد. امام آمد و دل به دریا زد و از طوفان تهدیدها نهراسید. آمد و ایران را نجات داد.
دکتر رضایی گفت: از آن روز تا کنون، همان کسانی که نمی خواستند امام وارد ایران بشود، تا الان هم نمی خواهند جمهوری اسلامی در اینجا پیاده شود و می ترسند که مبادا آرمان های ملت محقق شود. دشمنان رها نکردند. کودتا کردند. جنگ درست کردند. شورش درست کردند و در این هشت ساله، تحریم را مضاعف کرده اند. اسرائیل را تا امارات، بحرین و آذربایجان جلو آورده اند. نکته مهم این است که ملت ایران با سیلی زدن به آمریکا، با استفاده از موشک هایی با برد دو هزار کیلومتر، عزت پیدا می کند و از طرف دیگر می بینیم که بخاطر ضعف عملکرد اقتصادی برخی مدیران وابسته به مدیریت محفلی، ملت ایران در صف تخم مرغ و روغن تحقیر می شود!
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: از یک طرف ملت ایران خرمشهرها را آزاد می کند اما در همین بهمئی پرافتخار ما، فقر و بیکاری هست و جوانانش به عسلویه می روند تا کار پیدا کنند. ماجرا چیست؟ خیلی از مردم از ما سوال می کنند که شما که موشک و ماهواره های پیشرفته می سازید، چطور نمی توانید خودروسازی بی کیفیت را چاره کنید؟ باید رمزگشایی کرد. چرا یک عده ای ملت ما را تحقیر می کنند؟ پاسخ این سوال را حضرت امام (ره) داده است. امام نوشت: مراقب باشید بعد از من نااهلان و نامحرمان وارد انقلاب نشوند. نااهلان یعنی آدم های بی عرضه که فقط ادعاهای زیادی دارند. یعنی کسانی که دستشان به فساد آغشته است و فساد در تیمشان وجود دارد. شایستگی در آنها نیست. نااهل، ناکارآمد است. نامحرمان افرادی هستند که حتی ممکن است تخصص و سواد هم داشته باشند اما فرمان این ماشین را به جای اینکه روی جاده منافع ملی ایران برانند، فرمان را به سمت مسیر غریبه هایی مثل آمریکا هدایت می کنند.
نویسنده کتاب ایران آینده گفت: نامحرمان و نااهلان، در بخش هایی از اداره کشور وارد شده اند. در مدیریت اقتصادی و فرهنگی، نااهل کم نداریم. همین جریان بورس را شما ببینید. ما بارها به مسئولی که مدیریت بورس را برعهده داشتند، تذکر دادیم، اعلام خطر کردیم. گفتیم مراقب باشید این سرعتی که در بورس پیدا شده، چنانچه پول های واردشده به بورس، به سمت تولید نرود، گرداب ایجاد می کند و ثروت مردم را نصف می کند. یک زمانی مال باختگان بانکی داشتیم. حالا مال باختگان بورس داریم. این نفوذ و ورود نامحرمان و نااهلان، باعث فاصله افتادن بین دولت و مردم شده است. دو تا سفره جداگانه داریم؛ سفره دولت و سفره مردم. در حالی که در زمان امام، یک سفره بیشتر نداشتیم و همه دولتی ها و مجلسی ها و همه مردم می آمدند و روی یک سفره کنار یکدیگر می نشستند.
دکتر رضایی خطاب به دولتمردان گفت: این درست است که شما مرتب اوراق قرضه چاپ کنید که دولت را اداره بکنید و بعد تورم ناشی از این قرض های شما وارد خانه های مردم شود و تبدیل به تورم شود؟ شما دولت را اداره بکنید اما مردم معیشت نداشته باشند؟ مردم درآمد نداشته باشند؟ مردم قدرت خرید نداشته باشند؟
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: شما دیدید که در سال ۹۲ یک کاندیدا یک کلید بلند کرد، من ناراحت شدم، دست کردم در جیبم و یک هزار تومانی درآوردم. گفتم که ای مردم! این هزارتومانی ممکن است سقوط کند. ما می خواهیم نگذاریم پول ملی ما ساقط بشود. خب، چرا توجه نکردند؟ چرا به این دغدغه اقتصادی محل نگذاشتند؟ چرا باید بر سر پول ما ضربه بزنند؟ چرا باید در برابر پول های کشورهای عربی، پول ملی ما باید تضعیف بشود؟ آیا این تحقیر ملت ما نیست؟ چرا ملت ما را تحقیر می کنید؟ این ملت باید روز به روز عزیزتر بشود. همانطور که در دفاع و امنیت و قدرت، عزیز شده است، باید در اقتصاد هم عزیز باشد.
دکتر رضایی گفت: من اعلام خطر می کنم. ملت ما نخواهد گذاشت که این اوضاع ادامه پیدا بکند و عده ای بخواهند ملت ما را کوچک کنند. ملت ما تصمیم تاریخی خواهد گرفت. ملت ما، کسانی را که در سه دهه گذشته فرافکنی کرده اند، می شناسند؛ چه برای این دولت باشد و چه متعلق به دولت های پیشین باشند. مردم، کسانی که در ناکارآمدیهای اجرایی سهیم بوده اند و شریک بوده اند را می شناسند. من در این سالها در هیچ دولت و مجلسی نبودم ولی می خواهم بگویم که لازم است از مردم عذرخواهی کنیم که بعضی از شهروندان این کشور ِ ثروتمند، با خجالت به نانوایی بروند و نان قرضی تهیه کنند! کارت یارانه و رمزش را نزد نانوا به عنوان گرو بگذارند تا نان شبشان را دریافت کنند. این درست است؟
استاد دانشگاه امام حسین(ع) گفت: شهرستان بهمئی، جوانان تحصیل کرده و با پشتکار، زیاد دارد. اگر پروژه های آبرسانی را تکمیل کنند و آب را به دشت های شما برسانند، گاز را به پتروشیمی دهدشت برسانند و صنایع تبدیلی را به بهمئی بدهد، ثروت عظیمی ایجاد خواهد شد. مگر این انقلاب برای مردم نبوده است؟ کشاورزی دیم و سنتی که درآمدی ندارد. آیا اصلاح کشاورزی، پیچیده تر از پهپاد فرستادن به بالای مرزهای اسرائیل است؟ خاک معدن سیلیس شما نباید خام فروشی شود. این شهرستان نیاز به حمایت دارد تا جوانانش صنعت و فناوری را به دست بیاورند و زندگی را متحول کنند.
دکتر رضایی گفت: برخی عوامل نفوذی، نخبگان ما را مثل شهید فخری زاده ترور می کنند و برخی شان در بانک و بورس نفوذ کرده اند. افراد و گروه هایی در ایران هستند که تعدادشان از سرنشینان یک فولکس واگن هم بیشتر نیست اما همچنان در یک تاریکخانه هایی نشسته اند و مشغول توطئه گری و بازی سیاسی هستند تا دولت ها را از پشت صحنه اداره کنند. باید دل مردم را به دست بیاوریم و تغییراتی صورت دهیم. باید فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم. بعضی ها از صبر راهبردی ما سوء استفاده کرده اند. ملت ما می تواند اوضاع را عوض کند.
عکس:سیروس بزمی
- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰