داود طلوعی مطلق

یک دقیقه با خاطرات آزادگان

این عکس داستان غم انگیزی برای مادر و پدر پیرش بود
کد خبر : 39944
تاریخ انتشار : چهارشنبه 26 مرداد 1401 - 10:10

 

این عکس داستان غم انگیزی برای مادر و پدر پیرش بود.

در عکس شماره ۲ که صلیب سرخ برای خانواده فرستاد قادر آشنا دستانش در پشت کمرش پنهان کرد و مادر مرحومش ترسید که انگشتان پسرش را در اسارت قطع کرده اند و مجدد شیون و زاری همسر، خواهران ، مادر و پدرش از سر گرفتن انگار که تازه در بند شده است.
در نامه های ارسالی به اردوگاه های اسارت توسط صلیب سرخ، به او گفتند که آیا انگشتان دستت را قطع کردند؟ که اگر قطع نکردند در عکس به ما نشان بده.

و او برای التیام دل مادر، همسر و خواهرانش عکس شماره ۱ را با دو دست باز که تعداد انگشتانش مشخص باشد که قطع نکرده اند فرستاد.

او زخم بر جسم و روح دارد، اما برای شادی دل مادر، پدر ، همسر و خواهرانش به میهن بازگشت.

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.